رمان زخمهای نقاشی شده
نویسنده نوا آلتاج با لینک مستقیم
ژانر رمان: عاشقانه، دارک رومنس، بزرگسال، ازدواج قراردادی
تعداد صفحات: 388
خلاصه رمان: راوی زن داستان، اسیر ازدواجی اجباری با رومن، مردی فریبنده و خطرناک است که در پشت نقاب جذابیتش، یک قاتل بیرحم پنهان شده. او هر روز باید نقش یک همسر خوشبخت را بازی کند، در حالی که از ترس به خود میلرزد و برای آزادی روزشماری میکند. اما رومن، که همیشه به هرچه میخواهد میرسد، از این بازیِ فریب لذت میبرد و قصد ندارد قربانی زیبای خود را رها کند. او توافق را باطل اعلام کرده و تصمیم دارد این زن “بینقص” را برای همیشه در اختیار بگیرد …
قسمتی از رمان زخمهای نقاشی شده
چشمامو یه لحظه میبندم و سرمو تکون میدم. این هیچوقت جواب نمیده. دارم فکر میکنم به ماکسیم بگم بفرستتش بره که برمیگرده سمتم و حرف تو دهنم میماسه. همون قیافهی تو ویدیو رو داره، ولی دیگه اون صورت بچه گونه با گونههای تپل نیست. به جاش یه زن فوق العاده خوشگل با یه جور عصبانیت تو نگاهش زل زده بهم. چشماش به چشمام قفل میشه و یه ابرو مشکی بی نقص و پر از سؤال بالا میره. —خانم گری. میگم و اشاره میکنم به صندلی خالی اون ور میز. —بفرمایید، به ما ملحق شید. امیدوارم یه کم جمع شه، شاید حتی عقب بکشه، ولی انگار اصلا از موقعیت جا نخورده. دختره نزدیک میشه، تمام مدت چشماش تو چشمامه. رو صندلی که گفتم نمیشینه. به جاش درست جلوم وامیسته و شروع میکنه به وراندازم کردن. زل میزنم به صورتش،
منتظرم ببینم وقتی ویلچرو میبینه چه واکنشی نشون میده. هیچی. —شما اون چیزی که فکر میکردم نیستید، آقای پتروف. میگه، و باید بگم این دختر حسابی جربزه داره. —از چه نظر، خانم گری؟ —فکر میکردم هشتاد سالتون باشه. لباشو جمع میکنه واقعاً اینقدر آروم و خونسرده یا بازم داره ادا درمیاره؟ اگه داره نقش بازی میکنه، حسابی قویه. —سی و پنج سالمه. لیوانمو بر میدارم و یه قلپ میرم. —حالا که اینو روشن کردیم، بریم سراغ معامله. باباتون توضیح داد ازتون چی میخوان؟ —آره و چند تا سؤالم دارم. نوک یکی از گیساشو میگیره و دور انگشتش می پیچونه. اوه، انگار به اون اندازهای که نشون میده ریلکس نیست. —و چون قراره اینو یه معاملهی تجاری بدونیم، من یه شرط دارم. —شرط؟ تو موقعیت مذاکره نیستی، خانم گری، ولی بگو ببینم.
—بابامو آزاد میکنید. این… معامله فقط بین من و شماست. اون دیگه توش نیست. —روش فکر می کنم. حالا سؤالا رو بگو. —چرا به یه زن تقلبی نیاز دارید؟ —به تو ربطی نداره. و ازدواجم تقلبی نیست. سؤال بعدی. چشماشو تنگ میکنه و نگام میکنه. —بعد از شش ماه چی میشه؟ —کاغذای طلاقو میگیری و راهتو میکشی میری. —ازدواج چطور پیش میره؟ فقط کاغذ امضا میکنیم؟ تکیه میدم به صندلی و نگاش میکنم. —باید یه چیزایی رو روشن کنیم، خانم گری. من فقط به یه زن روی کاغذ نیاز ندارم. اگه یکی شک کنه که ما دیوونه وار عاشق هم نیستیم و این ازدواج یه نمایشه، بابات مرده. و تو هم کنارش. دختره پلک میزنه و با یه قیافه کاملا گیج نگام میکنه. —توقع داری شش ماه با هم زندگی کنیم؟ —معلومه. فکر کردی چطور قراره آدما باور کنن ازدواج کردیم؟ …
#نسخه_الکترونیکی_کمک_در_کاهش_تولید_کاغذ_است. #اگر_مالک_یا_ناشر_فایل_هستید، با ثبت نام در سایت محصول را به سبدکاربری خود منتقل و درآمدفروش آن را دریافت نمایید.
تعداد مشاهده: 10 مشاهده
فرمت محصول دانلودی:.pdf
فرمت فایل اصلی: PDF
حجم محصول:2,398 کیلوبایت